سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نورگرام

نظر

دیفتری چیست

نوعی باکتری به نام Corynebacterium diphtheriae سبب دیفتری می شود. این وضعیت معمولا از طریق تماس فرد به فرد یا از طریق تماس با اشیائی که دارای باکتری بر روی آنها هستند مانند فنجان یا هر چیز دیگری که مورد استفاده قرار می گیرد، نیز انتقال می یابد. حتی اگر یک فرد آلوده نشانه ای از علائم دیفتری را نشان ندهد، اما قادر به انتقال عفونت باکتریایی به مدت شش هفته پس از ابتلا به عفونت است.

باکتری‌ها اغلب بینی و گلو را آلوده می‌کنند. هنگامی که شما آلوده می‌شوید، باکتری‌ها مواد خطرناک را به عنوان توکسین آزاد می کنند. سموم از طریق جریان خون شما پخش می شوند و اغلب باعث ایجاد پوشش ضخیم و خاکستری در این مناطق بدن می شوند:

  • بینی
  • گلو
  • زبان
  • راه بینی

در برخی موارد، این سموم همچنین می توانند به اعضای زیر از بدن آسیب برساند:

  • قلب
  • مغز و
  • کلیه

عوامل خطر دیفتری چیست؟

کودکان در ایالات متحده و اروپا به طور معمول در برابر دیفتری واکسینه می شوند، بنابراین شرایط در این مکان ها نادر است. با این حال، دیفتری هنوز هم در کشورهای در حال توسعه نسبتا رایج است که میزان ایمن سازی آنها کم است. در این کشور ها کودکان زیر 5 سال و افراد بالای 60 سال به خصوص نوزادان، در معرض خطر ابتلا به دیفتری قرار دارند.

  •  افرادی که در معرض خطر ابتلا به دیفتری قرار دارند
  • واکسیناسیون در ان ها انجام نشده باشد
  • عدم بازدید و رسیدگی در یک کشور جهت ایمن سازی که باید ارائه کنند
  • اختلال سیستم ایمنی بدن مانند ایدز داشته باشند
  • در شرایط غیر بهداشتی   پر جمعیت زندگی می کنند

علائم دیفتری چیست

علائم دیفتری معمولا در عرض دو تا پنج روز پس از عفونت اتفاق می افتد. برخی از افراد علائم را تجربه نمی کنند، در حالی که برخی دیگر علائم خفیف دارند که شبیه به سرماخوردگی هستند. علائم قابل مشاهده و رایج دیفتری یک پوشش ضخیم و خاکستری در گلو و لوزه است. سایر علائم رایج عبارتند از:

  •  تب
  • لرز
  • تورم غدد درون ریز  در گردن
  • صدای دورگه و گرفته
  • سرفه
  • گلو درد
  • پوست مرطوب(ناشی از تب و لرز و عرق)
  • خستگی مفرط
  • یک احساس کلی از ناخوشایند یا ناراحتی

سایر علامت‌ها در مراحل پیشرفته

  • مشکل تنفس یا بلعیدن
  • تغییر در دید
  • لکنت زبان
  • نشانه هایی از شوک، مانند پوست رنگ پریده و سرد
  • عرق کردن
  •  تپش قلب

اگر بهداشتی ضعیف دارید یا در یک منطقه گرمسیری زندگی می کنید، ممکن است دیفتری پوستی یا دیفتری پوست را نیز  به همراه داشته باشید. دیفتری پوست معمولا باعث زخم و قرمزی در ناحیه آسیب دیده می شود.

 چگونه دیفتری تشخیص داده می‌شود؟

پزشک شما احتمالا یک معاینه فیزیکی برای بررسی گره های لنفاوی متورم انجام خواهد داد. آنها همچنین درباره سابقه پزشکی و علائمی که در اختیار دارید، از شما سوالاتی می پرسند. پزشک شما ممکن است معتقد باشد که دیفتری دارید اگر یک پوشش خاکستری بر روی گلو یا لوزه ها داشته باشید. اگر پزشک  نیاز به تایید و تشخیص بهتری داشته باشد، نمونه ای از بافت آسیب دیده را نمونه بردار می کند و آن را برای آزمایش به آزمایشگاه ارسال می کند.

روش‌های درمان دیفتری

این بیماری یک وضعیت جدی است، بنابراین ممکن است پزشک با شما صریح و کمی جدی رفتار کند. اولین گام درمان تزریق آنتی توکسین است. این برای مقابله با سم تولید شده توسط باکتری مورد استفاده قرار می گیرد. اگر مشکوک به حساسیت آنتی توکسین باشید، حتما به پزشک خود بگویید. آنها ممکن است بتوانند به شما دوزهای کمی از آنتی توکسین بدهند و به تدریج مقدار بیشتری تزریق کنند.

پزشک شما همچنین آنتی بیوتیک هایی مانند اریترومایسین یا پنی سیلین را تجویز می کنند تا شدت عفونت را کم کنند  . در طول درمان، ممکن است پزشک شما در بیمارستان حالتی از قرنطینه را اعلام کند. آنها همچنین ممکن است آنتی بیوتیک ها را برای کسانی که نزدیک شما هستند تجویز کنند.

چگونه از دیفتری پیشگیری کنیم؟

با استفاده از آنتی بیوتیک ها و واکسن ها،  این بیماری قابل پیشگیری است. واکسن دیفتری DTaP نام دارد. این واکسن به کودکان در سن های زیر داده می شود:

  •  2 ماه
  • 4ماه
  • 6 ماه
  • 15 تا 18 ماه
  • 4 تا 6 سال

در موارد نادر، یک کودک ممکن است واکنش حساسیتی به واکسن داشته باشد. این مورد می تواند منجر به تشنج  شود، که بعدا خود از بین می رود. واکسن ها تنها 10 سال طول می کشند، بنابراین کودک شما مجددا باید در سن 12 سالگی واکسینه شود. برای بزرگسالان توصیه می شود یک بار یک داروی تقویت کننده دیفتری- تتنوس-سوراخدار تهیه  کنید. هر 10 سال بعد، شما واکسن tetanus-difteria (Td) خواهید گرفت. با انجام این مراحل می توانید از خود یا فرزندتان در آینده از دیفتری  محافظت کنید.


نظر

خداوندا توئی امروز در ملک

چراغ مملکت شمع قبیله

بتانت بحر دانش را سفینه

کلامت بیت حکمت را عقیله

جمال دانش از رویت هویدا

چو ناز و ثروت از عام الجمیله

نه فرسائی تو از جذب دل و جان

نه شمس از جذب اجسام ثقیله

مرا ای میر دانا دست گردون

به گردن بسته اینک دست حیله

تنم چو شتر به در دام مرگ است

ز کید دمنه و مکر کلیله

به دیوانخانه عدلیه دیوی است

چو آن دیوی که شد نامش عدیله

تهی شد بنده را کاشانه ز آن دیو

چو امعا از پس شرب هلیله

بدم از فربهی چون شوشه سیم

شدم از لاغری زرین ملیله

مرا جوع البقر افکنده از پای

خران گرم نشاط اندر طویله

پی یکحبه با سگ در جوالم

که دنیا جیفه ای شد مستحیله

تنم تار از لعاب خامه خویش

بگرد خویشتن چون کرم پیله

زیم خوار و خورم خار و کشم خار

بسان اشتر نر در مسیله

ندارم از برای راحت خویش

به جز الطاف آن حضرت وسیله

ازیرا سوی درگاهت به امید

همی کردم وسیلت زین رسیله

وجود من به عدلیه ضرور است

چو اندر قرمه سبزی شنبلیله

الا تا در جهان ممتاز باشد

نبات از جنس و حیوان از فصیله

زند بر گرگ شاخ و کله با شیر

بزت در گله اسبت در خسیله


نظر

ای نور دیده دیده ز (روی) تو نور یافت

جان حزینم از غم عشقت سرور یافت

خورشید سوی مشرق از آن راه گم نکرد

کز روی همچو ماه تو هر روز نور یافت

از نفحه هوای تو جان را میسر است

آن زندگی که قالبش از نفخ صور یافت

بی رهبر عنایت تو بنده جای خود،

گرچه بسی دوید، ز کوی تو دور یافت

ایوب وار دل ز پی نعمت وصال

بر محنت فراق تو خود را صبور یافت

جز وصف حسن صورت زیبای تو نکرد

معنی چو بر مظنه خاطر ظهور یافت

رویت بسوی کعبه وصلت دلیل شد

آنرا که از شعایر عشقت شعور یافت

موسی مناقب تو در الواح خویش خواند

داود وصف حسن تو اندر زبور یافت

گرچه بسیف میل نکردی ولی ورا

نی میل کم شد و نه ارادت فتور یافت


نظر

شنیده‌ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت

فراق یار نه آن می‌کند که بتوان گفت

حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر

کنایتیست که از روزگار هجران گفت

نشان یار سفرکرده از که پرسم باز

که هر چه گفت برید صبا پریشان گفت

فغان که آن مه نامهربان مهرگسل

به ترک صحبت یاران خود چه آسان گفت

من و مقام رضا بعد از این و شکر رقیب

که دل به درد تو خو کرد و ترک درمان گفت

غم کهن به می سالخورده دفع کنید

که تخم خوشدلی این است پیر دهقان گفت

گره به باد مزن گر چه بر مراد رود

که این سخن به مثل باد با سلیمان گفت

به مهلتی که سپهرت دهد ز راه مرو

تو را که گفت که این زال ترک دستان گفت

مزن ز چون و چرا دم که بنده مقبل

قبول کرد به جان هر سخن که جانان گفت

که گفت حافظ از اندیشه تو آمد باز

من این نگفته‌ام آن کس که گفت بهتان گفت


نظر

هر روز بگه ای شه دلدار درآیی

جان را و جهان را شکفانی و فزایی

یا رب چه خجسته‌ست ملاقات جمالت

آن لحظه که چون بدر بر این صدر برآیی

هر جا که ملاقات دو یار است اثر توست

خود ذوق و نمک بخش وصالی و لقایی

معنی ندهد وصلت این حرف بدان حرف

تا تو ننهی در کلمه فایده زایی

ای داده تو دندان و شکرها که بخایند

دندان دگر داده پی فایده خایی

بیزارم از آن گوش که آواز نیاشنود

و آگاه نشد از خرد و دانش نایی

این مشک به خود چون رود و آب کشاند

تا خواجه سقا نکند جهد سقایی

این چرخ که می‌گردد بی‌آب نگردد

تا سر نبود پای کجا یابد پایی

هان ای دل پرسنده که دلدار کجای است

تو ای دل جوینده و پرسنده کجایی

تیهی ز کجا یابد گلزار و شقایق

پیهی ز کجا یابد تمییز ضیایی

اصداف حواسی که به شب ماند ز در دور

دانند که در هست ز دریای عطایی

درهاست در آن بحر در اصداف نگنجد

آن سوی برو ای صدف این سوی چه پایی

آن نیستی ای خواجه که کعبه به تو آید

گوید بر ما آی اگر حاجی مایی

این کعبه نه جا دارد نی گنجد در جا

می‌گوید العزه و الحسن ردایی

هین غرقه عزت شو و فانی ردا شو

تا جان دهدت چونک ببیند که فنایی

خامش کن و از راه خموشی به عدم رو

معدوم چو گشتی همگی حد و ثنایی